داستان شب

عاشق چشم بسته

11 Dec 2017

Contributed by Lukas

نشستم روی یه نیمکت خالی همون اول پارک. هوا نه سرد بود و نه گرم. لکه های بزرگ ابر توی آ...

منگی

07 Dec 2017

Contributed by Lukas

وقتی عاشق بودم همه چی فرق می کرد. چیزها رو این جوری نمی دیدم. همین آدم نبودم. اغلب به ...

مرا صدا کن

07 Dec 2017

Contributed by Lukas

اول اینجا تو آسایشگاه به من می گن حصیر بباف ، نقاشی کن، خط بنویس اما من به کی بگم ماد...

چشم هایش

07 Dec 2017

Contributed by Lukas

غروب یک روز تابستانی بود که پدر زهرا مرد. مثل هر روز روی تخته سنگی نشسته بود و به گاو...

یک آرزوی ساده

07 Dec 2017

Contributed by Lukas

ما از اون خونواده هایی نبودیم که بتونیم سه شنبه ها بریم شمال، شلوارک بپوشیم جوج بزن...

لباس شب

07 Dec 2017

Contributed by Lukas

برای پدرملباس شبی از حریر بنفش برای باکره ای 37 ساله دوخته ام. کتف های زیبا و خوش تراش...

چندم اردیبهشت

07 Dec 2017

Contributed by Lukas

امروز گمونم باید 4 شنبه باشه. 14 یا 15 اردیبهشت 87 . صبح ساعت 5 و خورده ای از خواب پا شدم. ک...

فرانکفورت مثل تهران نیست

07 Dec 2017

Contributed by Lukas

گاهی فقط سکوت حرف می زند. یعنی بهتر از ساکت بود تا اینکه همه حرف های دلت را به کسی بگو...

درد مشترک

07 Dec 2017

Contributed by Lukas

امروز فهمیدم که رفته ای . درست بعد از دوسال و چهار ماه و دو روز . انگار یک نفر همه دنیا...

لنگه به لنگه

07 Dec 2017

Contributed by Lukas

بعضی صبح ها که از خواب بیدار می شدم ، دلم می خواست با پیرهن خواب کهنه ، موهای شانه نک...

بلقیس مهرجو

07 Dec 2017

Contributed by Lukas

دوباره خواب از سرم پریده بود. از لای پرده زرشکی اتاق یه ستون محکم و ثابت از نور خورشی...

چاه

07 Dec 2017

Contributed by Lukas

گرد و غلمبه شده مثل جغد نشسته بود و پشت پهنش را چسبانده بود به دیوار شوره زده. یک جور...

سرهنگ تمام

07 Dec 2017

Contributed by Lukas

اگرچه گفتن این مطلب برایم چندان خوشایند نیست ، اما به این نتیجه رسیده ام که توانایی...

شبنم ثانیه ها

05 Dec 2017

Contributed by Lukas

برای چشم هایی که انتظار، شبنم خیزشان کرده است. داشت می مرد . اما نه از انفجار زمین و ن...

پدر نایبعلی

05 Dec 2017

Contributed by Lukas

پدر نایبعلی بودن ، یک اندوه مضحک بود. پدر یک دیوانه بودن . یک منگول که هیچ آزاری برای...

فلوسی

05 Dec 2017

Contributed by Lukas

یکی از شگردهای لازم برای کارآگاه شدن، این است که آدم همیشه ی خدا شانه هایش را بالا ب...

شما سیروس را ندیدید؟

04 Dec 2017

Contributed by Lukas

سیروس یه دسته گل گنده می خره می ره خواستگاری . خونواده عروس خانم اول می پرسن : چن سالت...

تصویری از یک عشق

04 Dec 2017

Contributed by Lukas

این کیست که مثل ستون های دود از بیابان برمی آید و به مر و بخور و همه عطریات تاجران مع...

از اول دو سانتی کج بود

04 Dec 2017

Contributed by Lukas

دم غروب بود. خسته بودم و مزه سیگار بعد از کار در دهانم به تلخی میزد. فکر کردن به خرابی...

کجا می روی؟

29 Nov 2017

Contributed by Lukas

همان جا کنار اتوبان وقتی زیر تیغ آفتاب مردادماه پیچیده در پتویی ضخیم می لرزدم، فهمی...

مهر مادربزرگ

29 Nov 2017

Contributed by Lukas

آدم ها بوی خاص خودشان را دارند مثل اثر انگشت. کاش می شد از بو ها هم بایگانی درست کرد. ...

کباب غاز

29 Nov 2017

Contributed by Lukas

معلوم بود که فکر و خیال مصطفی جای دیگر است. بدون آنکه اصلا به حرف های من گوش داده باش...

داستان شب پدر

29 Nov 2017

Contributed by Lukas

اشک ها که آپلود نمی شوند! آدم ها غمگین تر از عکس هایشان هستند. غمگین تر از اینستاگرام...

حمید آقا چراغچی حرم امام هشتم

29 Nov 2017

Contributed by Lukas

مشهدی شدن ، یه دل مشتاق و چند روز زحمت سفر و چند منزل بیتوته و هفت تا کفش آهنی و هفت ت...

دردهای خیس

29 Nov 2017

Contributed by Lukas

خیره شد به عکس های عروسی لعنتی که هنوز روی میز توالتش بودند. از حماقتی که باعث لبخند...

برکه من

29 Nov 2017

Contributed by Lukas

گفتم مبادا سرما بخوری ؟ اما به فکر خودم بودم . این من بودم که گرما می خواستم . گرمای ا...

شراب خانه

29 Nov 2017

Contributed by Lukas

آدم ها در زندگیشان لحظاتی را تجربه می کنند که عجیب سخت می گذرد. آن قدر سخت که دیگر نم...

انگار من نیستم!

29 Nov 2017

Contributed by Lukas

من چشم هایش را می فهمیدم و خوب می دانم تمام وزن این زندگی را یک نخ پوسیده تحمل می کند...

ویل

28 Nov 2017

Contributed by Lukas

مردی که فقط چند ماه از عمرش باقی مانده ، امیدوار است انسان های نیکوکار و خوب از دختر...

بیداری

28 Nov 2017

Contributed by Lukas

با شتاب از ماشین پیاده شد و به سمت چهارراه دوید و دست هایش را به نشانه ایست بالای سرش...

دو روز مانده به پایان جهان

27 Nov 2017

Contributed by Lukas

بعد با خودش گفت وقتی فردایی ندارم ، نگه داشتن این زندگی چه فایده ای دارد. بگذار این ی...

قصری در پیرنه

27 Nov 2017

Contributed by Lukas

البته هجوم این افکار اتفاقی نیست. ترجیح میدهم آن را نوعی هوشیاری بنامم. چون یکدفعه چ...

گردنبندی ممتد به سقف

27 Nov 2017

Contributed by Lukas

انقلاب که شد در سالن های تئاتر رو بستن و ما رو انداختن بیرون. مام از اون موقع با زبال...

شکلات با شراب سرخ

22 Nov 2017

Contributed by Lukas

گفتم اگه آدم به همین سادگی ، فقط با چندتا اصل کلی در همه جعبه های دنیا رو باز کنه که د...

مردی که برنگشت

22 Nov 2017

Contributed by Lukas

شب اول که ابراهیم نیامد ، تا صبح خواب به چشمش نیامد و هی از این دنده به آن دنده شد. تا...

نوروز به وقت قطب شمال

22 Nov 2017

Contributed by Lukas

بیستم مارچ یکم فروردین ! آخر این تقویم را کجای دلم بگذارم که در بیستمین روز سومین ما...

نیمکت

22 Nov 2017

Contributed by Lukas

همیشه همین طور بود در اتوبوس ، در صف گوشت یا نان در مطب دکتر یا صف سینما همیشه به آدم...

یک کاف بی سرکش

21 Nov 2017

Contributed by Lukas

نامه زنی به شوهر الکلی اشنوشته است حالا از شب تا صبح بنشین به قول خودت آب حیات بزن . ر...

همین چند روز پیش

21 Nov 2017

Contributed by Lukas

همه تعریف کنان همیشه ایام دست تشویق به کارهایم زده بودند و گلی بر گردن جانم نهاده ، ...

دیوانه بازی

21 Nov 2017

Contributed by Lukas

آدم با دیگران نمی تونه رشد کنه. آدم فقط با گریختن از چنگ عشقی که نسبت به ما ابراز می ک...

رد پاهای ما روی برف

21 Nov 2017

Contributed by Lukas

وقتی جلوی رویم بودی نگفتم چقدر دلتنگت بودم. دلتنگ یک بار دیگر با تو حرف زدنم . برایت ...

نامه سرگشاده به گاری کوپر

21 Nov 2017

Contributed by Lukas

رفاه بیش از حد حماقت می آورد. رفاه اعتیاد آور است و اینجا این را خوب فهمیده اند. اما س...

آبجی خانم

21 Nov 2017

Contributed by Lukas

از همون بچگی آبجی خانم رو مادرش می زد و باهاش می پیچید ولی ظاهرا روبروی مردم ، روبرو...

سه شنبه خیس

21 Nov 2017

Contributed by Lukas

هفت سال پیش سیاوش ریحانی پدر ملیحه پشت انبار سیب زمینی زندان به تیرک چوبی بسته و تیر...

راز

21 Nov 2017

Contributed by Lukas

معلم توی کلاس برای بچه های یک شکل مقنعه سفید روپوش طوسی از نعمت های الهی گفته بود.از...

دهل و لگن

20 Nov 2017

Contributed by Lukas

اگر تو هم با میترا خواهرم بروی بازارچه و ماهی فروش بی تربیتی بهت بگوید خانم ماهی! چک...

در کمال پرتقال

20 Nov 2017

Contributed by Lukas

•S1(8:34) یک شب با گریه مادرم از خواب بیدار شدم از لای در پدر را دیدم که به مادرم می گفت....

قوی تر

20 Nov 2017

Contributed by Lukas

اصلا نمی فهمم چرا زن ها همه در مقابل شوهر من دیوونه ان. حتما فکر می کنن دستی تو استخد...

هشت نحس

18 Nov 2017

Contributed by Lukas

هشت هفته بود که تنها زندگی می کرد . روز دادگاه طلاقش بود و داشت ریشش را می تراشید. صدا...

سنگی که دلش لک زده بود که خودش را بخاراند

18 Nov 2017

Contributed by Lukas

بر بلندترین جای یک روستای کوهستانی ، کنار یک شیب تند، یک سنگ بزرگ بود. هرچه بیشتر آن...

شب بدری

18 Nov 2017

Contributed by Lukas

•S1 9:20 اگر روز بود بهتر می توانست به خودش برسد. کاش دانسته بود که مرد امشب می آید. کاش...

این برف، این برف لعنتی

16 Nov 2017

Contributed by Lukas

کار لجنی بود! پررویی و لچری می خواست و بدپیلگی و زبلی . کثافت کاری بود! حالا که فکرش ر...

این برف کی آمده

16 Nov 2017

Contributed by Lukas

یکی بود یکی نبودفکر کرد این برف کی آمده که این قدر روی زمین نشسته . یادش نیامد. دیروز...

روزی که من عاشق شدم

16 Nov 2017

Contributed by Lukas

پنجشنبه 14 اسفند ساعت 11 صبح من عاشق شدم! هوا ابری بود و همه باران های عالم سر من می ریخ...

برادرم دوست پسر معشوقه اش را کشت

16 Nov 2017

Contributed by Lukas

نمی دانم چه روزی آن هفتیر ضعیف و کوچک را خریده بود. هفتیری که دسته اش برنجی بود و توی...

بوی شیرینی فروشی

16 Nov 2017

Contributed by Lukas

بار دوم است مامان زنگ می زند و سفارش می کند که : یادت نره شیرینی بخری ها. از بهاری هم ب...

مهندسی ژنتیک

16 Nov 2017

Contributed by Lukas

وقتی سوال هیجان انگیزی به ذهنمان می رسید ، علم همیشه مسخره ترین جواب ممکن را برایم...

سی و هفت ساله ترین زن دنیا

16 Nov 2017

Contributed by Lukas

حرفی نمی زنم . مثل همه سال های قبل این 10 سال . سکوت کردیم . حواسم ولی به نگاه های دزدگی...

وقتی برای گم کردن

16 Nov 2017

Contributed by Lukas

هرچه یادش بود زندگی هیچ وقت روی خوشش را به او نشان نداده بود. قسمتش نبود بچه ای داشته...

انتخاب سوپی

16 Nov 2017

Contributed by Lukas

یکی بود یکی نبودسوپی روی نیمکت در خیابان مدیسن نیویورک نشست و به آسمان نگاه کرد. یک ...

چرا گریه می کنی؟

14 Nov 2017

Contributed by Lukas

اصلاح گوشه های سبیل کار سختی است ! با یک حرکت اشتباه ، گوشه یک طرف بالا می رود و همین ...

با من می رود با کسی نمی آید

14 Nov 2017

Contributed by Lukas

یکی بود یکی نبوددلش که می گرفت میزد به خیابون و اتوبان نهایتا دو رو پر می کرد. یه جور...

مرا بفرستید به تونل

09 Nov 2017

Contributed by Lukas

درصفحه مانیتور کوچک بالای قفسه ، سه کلمه با حروف جدا از هم تکرار می شد : او زنده است ....

پریشان خانه

09 Nov 2017

Contributed by Lukas

حوض مربعی کم ارتفاع آبی رنگ خانه ما به درد لباس شستند نمی خورد . ولی خانم هاشم آقا که...

بختک

09 Nov 2017

Contributed by Lukas

از بچگی از فوتبال متنفر بودم از همان وقتی که علی و جواد در کوچه گل کوچیک بازی می کردن...

خواب شفیره ها

09 Nov 2017

Contributed by Lukas

صدای وحشت زده و بغض آلود مریم را از دور می شنیدم که یک بند فریاد می زد: افسانه! افسانه...

شیرینی

09 Nov 2017

Contributed by Lukas

مادربزرگ بلند شد و توپ را برداشت و دست هایش را بالا برد از سر کمرش تا نوک انگشتانش تی...

مامان تو زنی یا مرد؟

09 Nov 2017

Contributed by Lukas

-مامان تو زنی یا مردی ؟ -زنم دیگه ! پس چیم ؟ -بابا چی اونم زنه ؟ -نه مامانی بابا مرده . -ر...

لاله

09 Nov 2017

Contributed by Lukas

داستان درباره پیرمردی تارک دنیا به اسم خداداد است.چیزی که اسباب تعجب همه شده بود ، ا...

به سر عشق چی اومد؟

09 Nov 2017

Contributed by Lukas

آدم محو شدنش را نمی بیند . اما یک جایی بین پوشیدن شلوار حاملگی ، زیر لباس خواب فلانل ...

رفته بودیم تا خط مقدم

09 Nov 2017

Contributed by Lukas

اگر نمی دونستی کجایی و تا آخرش می رفتی از خودت می پرسیدی : آخرش که چی ؟! راستش آخرش حت...

دنیای دیوانه ای که در آن زندگی می کنیم

07 Nov 2017

Contributed by Lukas

بله اعتراف می کنم که کار من بود. کارمن ، ویلارد پوگربین. آدم معمولی و معتدل دیروز که ...

شکایت

07 Nov 2017

Contributed by Lukas

یکی بود یکی نبودوقتی سرباز صدایمان کرد پدرم روی رانم نشسته بود! باید از لابه لای جمع...

پیش گنجشک ها

07 Nov 2017

Contributed by Lukas

داستان درباره مادری به نام آذر به نام آذر است که از شوهر معتادش جدا شده است در حالی ک...

آینه و آدامس

07 Nov 2017

Contributed by Lukas

این داستان یک تاکسیران است که خانمی لهستانی را در آلمان سوار می کند و قرار است منتظ...

داستان من با خودم

07 Nov 2017

Contributed by Lukas

توی عالم خودم بودم و داشتم با خودم حرف می زدم. وقتی متوجه حرف زدن خودم با خودم شدم، ب...

یک ایمیل کوچولو

02 Nov 2017

Contributed by Lukas

... Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.

مرد نامرئی

01 Nov 2017

Contributed by Lukas

اصلا به نظر مشکوک نمی یومد. اگه کسی دست بند های دور دستشو نمی دید، هیچ حدسی نمی تونست...

شاهین

01 Nov 2017

Contributed by Lukas

جووانی بوکاچیو یکی از چهره‌های برجسته تاریخ ادبیات ایتالیا است. او را در کنار دانت...

در کوچه کسی نبود

01 Nov 2017

Contributed by Lukas

وای ! چه زیباست! او در آنجا به انتظار من و من در اینجا به انتظار او! در تمام موارد مانن...

اعدام

31 Oct 2017

Contributed by Lukas

یک روز صبح مرا اعدام کردند. بهار بود یا زمستان نمی دانم . به هر حال یک وقتی مرا اعدام ...

بابام

31 Oct 2017

Contributed by Lukas

رو می کنه به مادرم که : این پسره سر من داد می زنه می بینی؟ مادرم گفت داره از شما سوال م...

بی شرف

31 Oct 2017

Contributed by Lukas

بی شرف به صورت خونی مامان خیره شد و فکر کرد دنیا از حرکت وایستاده. مامان در حالی که گ...

دلم سنگین، زبانم تلخ

31 Oct 2017

Contributed by Lukas

مکالمه تلفنی پدری که فردای صبح عروسی دخترش با خانه آن ها تماس می گیرد و دامادش را مت...

عکس یادگاری

31 Oct 2017

Contributed by Lukas

آنیون گفت خوب خوردی ؟ خانم معلم به اونم یه جریمه نوشتنی داد. آنیون به قدری جا خورد که...

آرش کمانگیر

31 Oct 2017

Contributed by Lukas

لشکر ایرانیان در اضطرابی سخت دردآور ، دو دو سه سه به پچ پچ گرد یکدیگر کودکان بر بام ...

دنیای دیگر

30 Oct 2017

Contributed by Lukas

آن که به نظر کوچکتر می آمد گفت : کاش ظاهر ما را عوض نمی کردی . حالا احساس می کنم دنیای ...

اشک هنرپیشه

30 Oct 2017

Contributed by Lukas

گریم تمام شد . هنرپیشه آماده رفتن به صحنه بود ، که خبر مرگ کودکش را شنید. تماشاگران ب...

دست های خوب

30 Oct 2017

Contributed by Lukas

آن جا بهتر از فروش کنار خیابان های اصلی است. کنار خیابان های اصلی فروش بیشتر است ولی...

بیدار شو

30 Oct 2017

Contributed by Lukas

بابا دکتر نمی رفت. همیشه کار می کرد. از وقتی هم سن من بود کار می کرده . پدربزرگ خیلی زو...

یک جفت ژیگولو

25 Oct 2017

Contributed by Lukas

ژیگولو بودن تجربه عجیبیه . مخصوصا اگر ژیگولوی خوبی نباشیخونه ما دو طبقه بود. طبقه با...

حکایت های محله امیریه

25 Oct 2017

Contributed by Lukas

کوچه ما دو سو داشت . آن سوی دیگرش جور دیگری بود. حکایت همسایه جدید، حکایتی دیگر از آن...

دخترا پیتزای داغ دوست دارن

25 Oct 2017

Contributed by Lukas

علیرضا یه اس ام اس رو برای هر سه تا دختر فرستاده بود. یه تایی توی ماشین سونیا نشسته ب...

کوچه شماره 5

24 Oct 2017

Contributed by Lukas

امروز دیگر حتما می پرسم تا کی می توانم هر روز صبح ببینمش . به چشم های سبزش نگاه کنم و ...

سال اسپاگتی

24 Oct 2017

Contributed by Lukas

سال 1971 بعد از میلاد مسیح سال اسپگتی بود. آن سال اسپگتی می پختم تا زندگی کنم. و زندگی م...

مثل آب برای شکلات

24 Oct 2017

Contributed by Lukas

یکی بود یکی نبودبرای اولین بار در زندگیشان تیتا و پدرو توانستند آزادانه نرد عشق ببا...

کسی شبیه تو

24 Oct 2017

Contributed by Lukas

داستانی راجع به یک رابطه سرد ساعت از 2 گذشته بود که با زنگ تلفنت از خواب پریدم. می گم...

تفاوت

24 Oct 2017

Contributed by Lukas

مرا نفرین می کنی . در حالی که من از خداوند تقاضای صبر می کنم برای هر دویمان . می خندم ا...

چهل نامه کوتاه به همسرم

24 Oct 2017

Contributed by Lukas

عزیز من خوشبختی نامه ای نیست که یک روز نامه رسانی زنگ در خانه ات را بزند و آن را به دس...

یک دونه سنگ

24 Oct 2017

Contributed by Lukas

یکی بود یکی نبودآریا برای گردش به کنار رودخونه رفته بود. آفتاب زیبا در آسمان می درخش...